آگاهیِ بسیار تکاملی ، شگفت انگیز و شعفآوری بهم الهام شد که دوست داشتم با ذوق و شوقی فراوان با تمام دوستان نازنینم به اشتراک بذارمش، امیدوارم بتونیم با هم بیشتر بازش کنیم، این آگاهی از بطن قرآن و توحیدعملی استادعزیزم و آگاهیهای ناب ربّ محمدحسین عزیزم بهم گفته شد و خیلی خیلی باید باز بشه هنوز، چون بطنهای زیادی داره این آگاهیها و ما هنوز در مدار درکشون نیستیم بصورت کامل، ولی بصورت تکاملی کم کم درکشون میکنیم، به لطف پروردگار مهربانم.
تنها اوست که بوده، هست، خواهد بود و میماند
الحمدلله رب العالمین
*
بسم الله الرحمن الرحیم…
قبل از شروع عذرخواهی میکنم، چون ما انسانها فراموشکاریم، آگاهیهای تکاملی بهم خیلی خیلی زیبا در شرایطی گفته میشد که من نمیتونستم بنویسمشون،پس به علت کوتاهی کردن من آگاهیا پراکنده هستن و اون نظم و ارتباط زیبایی که در زمان جاری شدن به قلبم رعایت میشد، در متن این آگاهی به آن صورت عالی احتمالا برقرار نباشد… به هر حال امیدوارم این آگاهی رضایت پروردگارم را در پی داشته باشد و نوری حتی کم سو باشد برای پیدا کردن صراط مستقیم، انشاء الله
پروردگارا گره از زبانم بگشا تا کلامت را درک کنند طارقان و تقوا پیشهگان
√ ما در کالبد گذشتهمون زمانی که رب العالمین از روح خودش در کالبد ما دمید، (روح فرمان الهیه، از جنس رب العالمینه و این فرمان کن فیکون میکنه…) و همچنین طبق آگاهی¬های کوانتومی محمدحسین نازنینم یاد گرفتیم، بهشت یک هست و جهنم صفر!
یعنی توی کالبد بهشتی هیچ فاصلهای بین درخواست و اجابت وجود نداره و همه چی همون فرمان الهیِ کن فیکون هست…(بگو باش، بی¬درنگ موجود میشود)
رب العالمین طبق آیات کوانتومی قرآن به یادمون میاره که تمام اسماءالحسنی (اسماءالحسنی تمام فرامین الهی و تمام ظرفهای وجودی این روحی هست که در ما دمیده شده و هر گاه رب¬العالمین با این اسماء خونده بشن فرمان کن فیکون صادر میشه، و اینها همون صفات ذاتی رب العالمین هست که در ذات روح ما نیز به ودیعه گذاشته شده ، در کالبد بهشت کوانتومی یا همون یک) رو به این روح آموزش میده، و حالا ما در کالبد قبلیمون این فرامین الهی رو استفاده میکنیم ولی هیچ کنترلی(نیروی تقوا) در کالبد قبلیمون یا بهشت کوانتومی نداریم، و متاسفانه این فرامین الهی رو در جهت شجره نازیبا صادر میکنیم و چون مکانیزم بهشت کوانتومی این هست که بین درخواست و اجابت فاصلهای نیست پس به سرعت فرمان الهی که به سمت شجره نازیبا صادر شده ( اون شجره نازیبا مرز و دریچه بین اون کالبد و این کالبد دنیاییمون بوده) پس بلافاصله بازتاب اون فرمان اشتباه ما رو به این کالبد وارد میکنه.
خاصیت کالبد دنیای مادی بسیار غلیظ تر از کالبد بهشتی هست، مثل روغن میمونه که یه قطره جوهر توش بندازی توی کل روغن حل نمیشه. در صورتی که روح مثل آب روان، لطیفه و مثل نور، روشنه. پس بصورت کاملا طبیعی اون روح در این کالبد حبس میشه و نمیتونه حل بشه و تمامی فرامین الهی که همون اسماءالحسنی بوده و هر کدومش یه فرمان از جانب نیروی رب هست رو به فراموشی میسپره، و فقط یک راه وجود داره برای اینکه دوباره وصل به این روح و فرمان الهی بشیم و این اسماءالحسنی ذاتی وجودمون رو دوباره بیاد بیاریم، اونم نیروی تقواست
((( نیروی کنترل ذهن )))
این نیروی تقواست که ما رو میتونه به درجهای برسونه که دوباره به مداری صعود کنیم تا اون فرامین الهی قفل شدهی وجودمون بصورت تکاملی به قول معروف آنلاک بشه…
هر چقد نیروی تقوا یا کنترل ذهنمون رو قدرتمندتر کنیم شاه کلیدی قدرتمند برای باز کردن تکاملی این قفل ها در دسترسمون قرار میگیره و ما درب ظرفهای وجودی خودمون رو یکی پس از دیگری باز می¬کنیم و اسماءالحسنی رو بصورت تکاملی به یاد میاریم… و هر کدوم از این اسماء فرمانی هستن از جانب رب و وقتی با ظرف های الهی وجودمون که حالا باز شده رب العالمین رو بخونیم ، فرمان الهی کن فیکون صادر میشه …
الان خیلی بیشتر درک میکنیم چرااااا بهشت به متقین وعده داده شده ، ما که قبلا اونجا تو اون کالبد بودیم، کل اسماءالحسنی رو هم میدونستیم! ولی اونجاااا ما نیروی تقواااا رو نیاموخته بودیم، بلد نبودیمش و نمیتونستیم این اسماء الحسنی رو کنترل کنیم و برای همون هم وارد شجره و دریچه نازیبایی شدیم و هبوط کردیم تاااا اینجاااا نیروی تقوااا رو بیاموزیم و با مجهز شدن به این نیرو و ورود دوبارهمون به کالبد بهشت حالا میتونیم جاودانه اونجا بمونیم …
الان درک میکنیم چراااا بهشت درجه بندی داره، ما تو این کالبد فقط و فقط باید با استفاده از نیروی تقوا مدارمون رو بیاریم بالا، چطور؟ وقتی که به یه تضاد برمیخوریم اگر بتونیم کنترل ذهن کنیم، یعنی ذهن رو به خاموشی برسونیم و نجواهایی که از هر سو به ما القا میشه رو خنثی و خاموش کنیم، چشم ما به هدایت الهی همواره جاری روشن میشه و ما میتونیم سوار بر اسب هدایت از اون تضاد عبور کنیم، حالا دریچه¬ای از این اسماءالحسنی باز میشه و ما وارد نعمتهای فراوان می¬شیم چون فرمان الهی جاری میشه ، چون اون نیروی تقوااا ارتقا پیدا کرده و یکی از فرامین الهی و ظرفهای وجودی روحمون رو باز کرده.
دوباره به تضااادی بر میخوریم که نیاز به نیروی کنترل ذهن بیشتری داره، حالا برای اینکه یه ظرف دیگه از این روح باز شه و فرمان الهی جاری بشه، باز هم با استفاده از نیروی تقوا یا همون کنترل ذهن بیشتر ، چشم ما به هدایت الهیه پیشرفته¬تری روشن میشه و ما با استفاده از این هدایت می¬تونیم تضاد رو پشت سر بذاریم – قانون اعراض در حین همین کنترل ذهن در مقابل نجواها اجرا میشه ، چون خود اعراض کردن از کنترل ذهن میاااد، همه چی کنترل ذهنه بچه¬ها همه چی…
حالا دوباره نیروی تقوای مااا آپگرید شده، پس دوباره نعمتهای بیشتر (در هر جنبه¬ای) به سمت ما سرازیر میشه، چون یه فرمان الهی دیگه صادر میشه، یه ظرف وجودی دیگه باز شده، یه قفل دیگه از روحمون باز شده…
حالا این مدار و سیکل بالا رو در نظر بگیرین ، پس هرکس بتونه با کنترل ذهنهای بیشتر و بیشتر از پس تضادهای زندگیش بر بیاااد یعنی ظرفهای وجودیش رو بیشتر باز کرده، یعنی اسماءالحسنی یا همون فرامین الهی رو بیشتر و بیشتر صادر کرده، پس بیشتررر و بیشتر نعمت سرازیر میشه به سمتش و وقتی هم که بخواد وارد کالبد بعدی بشه، همون اندازه که تونسته در کالبد دنیاییش ظرفها و اسماءالحسنی ذات روحش رو بازگشایی کنه در درجاتی از بهشت قراررر میگیره…بهشتیااان برای همین طبقه بندی دارن… نور:۳۵
اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکَاهٍ فِیهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِی زُجَاجَهٍ الزُّجَاجَهُ کَأَنَّهَا کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ یُوقَدُ مِن شَجَرَهٍ مُّبَارَکَهٍ زَیْتُونَهٍ لَّا شَرْقِیَّهٍ وَلَا غَرْبِیَّهٍ یَکَادُ زَیْتُهَا یُضِیءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُّورٌ عَلَى نُورٍ یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَن یَشَاءُ وَیَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ
حتی بهشت هم که از نور پروردگاره دارای مدارهای بینهایته، پس اونجاااا به واسطه اسماء و ظرفهایی که اینجااا باز کردی تو مدار قرار میگیری… و جاودانه خواهی
بودددد ، چون مجهزی به نیروی تقواااا، چون نیروی تقوااا میشه جزء ذاتت، میشه یکی از اسماء الهیت که خودت کسبش کردییییی و با کنترل ذهنی که فراگرفتی دیگه وارد شجر نازیبااا نمیشی و جاودانه در زیبایی غرقی …
الله اکبررر
وقتی که داستان ابراهیم حنیف رو توی قلبم مرور میکنم، کاملا متوجه میشم چقدر این آدم تونسته کنترل ذهن کنه در تمام تضادهایی که بهش برخورده و در تمام آزمونهایی که پشت سر گذاشته! چقدر تونسته نجواهای ذهنش رو کنترل کنه زمانی که مقابل پدر بتساز و بتپرستش قرار می¬گیره، چه نجواهایی وارد ذهنش میشده: که عه این چه حرفیه ابراهیم؟! این قوم و پدرت یعنی همه دارن اشتباه میکنن و تو داری درست میگی؟! این قدر لجبازی نکن و مغرور نشو ، حتما این بزرگترا و باتجربه ترها دارن درست میگن!!
چقدر کنترل ذهن میخواد که ایننجواها رو خنثی کنه؟
زمانی که بتها رو می¬شکنه ، آیین چندصدسالهی یه قوم رو به چالش می¬کشه، چقد کنترل ذهن میخواد تا جلوی نجواهای ترس و شک رو بگیره و در مقابل آیین پدرانش تسلیم نشه؟!
زمانی که مقابل دیکتاتور زمانهی خودش و تمام قومش تک و تنها با ایمان میایسته، چقدر کنترل ذهن می¬خواد تا نجواهای درونی و بیرونی که بزرگترینش ترس از دست دادن جان هست رو خنثی کنه؟!!!!
چقدر کنترل ذهن می¬خواااد وقتی که بدونی قراره بندازنت وسط آتش و از ایمانت جا نزنی؟! چطور نجوای اینکه ول کن بابا ،ایمانی که تهش سوخته شدنت باشه ارزش داره؟؟! ول کن این حرفاارو، تمام حرفاتو پس بگیر فقط جونتو نجات بده، چه کنترل ذهنی میخواااد تا این نجواهارو خنثی کنه؟!
فوَسْوَسَ إِلَیْهِ الشَّیْطَانُ قَالَ یَاآدَمُ هَلْ أَدُلُّکَ عَلَى شَجَرَهِ الْخُلْدِ وَمُلْکٍ لَّا یَبْلَى
))حتی نجوای ترس از مرگ هم بخاطر کمبوده، شیطان میخواااد اونقدر ترس به دل انسان بندازه که دیگه آخرشه، دیگه بمیری تمومه و بعدی در کار نیست،
پس برای زنده موندنت به هر چیزی رو بیااار؛ ولی پروردگاار مهرباااان و رحیم حتی وقتی میگه به آخرت ایمان بیارید برای اینکه داره باور فراوانی رو یادمون میده، یعنی نترسییید بابا این دنیااا آخر خط نیست، اینقد به وعدهها و نجواهای دروغین و کمبود شیطان گوش ندین((..
چقدر کنترل ذهن میخواد زمانی که باید از تمام وابستگیات دل بکنی، همسر و فرزندت رو رها کنی در جایی که میدونی هیچ شرایط زندگی و زندهموندن فراهم نیست، اینااا چه حد از کنترل ذهنه بچههااا؟
بچهت رو بخوایی قربانی کنی، چه کنترل ذهنیه که نجواهای ویرانگر شیطان رو میتونه خنثی کنه؟!
اینجاست که درک میکنیم چرااا ابراهیم نماد الگوی کامل قرآنیست و مسیر و آیین ابراهیم همون دین قیم هست… همون کنترل ذهنهای ابراهیم در برابر تمامی تضادهای زندگیش اونو به درجهی الگوی کامل قرآنی تبدیل کرد، و این شخص تونست تمام ظرفها و اسماءالحسنی وجودش رو با هر لحظه استفاده از نیروی تقوااا و استفاده از نیروی هدایت الهیِ همیشه جاری باز کنه و روش و منش زندگیش بشه نماد استوارترین و بهپا دارنده ترین آیین و روش تاریخ بشریت یعنی تسلیم محض رب العالمین بودن… این فرد با روح کاملا بیداااار و هوشیار، و با باز کردن تمام ظرفهای الهی وجودش از رب العالمین میخواااد (درخواااست میفرسته) که از ذریهی من کسانی رو برای زنده نگه داشتن و به پا داشتن این آیین قرار بده و چون این درخواست از ظرفهای وجودیش(اسماءالحسنی بیدار شده) جاری میشه، فرمان الهیست و بلافاصله اجابت میشه!!!
امااا این نیرو، آگاهی رو عمیقتر یادمون میده که این عهد به کسانی که در ظلمات و تاریکی غرق شدن و از نیروی کنترل ذهن برای بازکردن ظرفهای وجودیشون استفاده نکردن، نمیرسه.
وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِمَ رَبُّهُ بِکَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِن ذُرِّیَّتِی قَالَ لَا یَنَالُ عَهْدِی الظَّالِـمِینَ
***
– طه:۱۲۰
فَوَسْوَسَ إِلَیْهِ الشَّیْطَانُ قَالَ یَاآدَمُ هَلْ أَدُلُّکَ عَلَى شَجَرَهِ الْخُلْدِ وَمُلْکٍ لَّا یَبْلَى
پس [با وجود این توصیه] شیطان وسوسهاش کرد و گفت: ای آدم، آیا [میخواهی] تو را به شجره جاودانگی و فرمانروائی زوالناپذیر راهنمائی کنم؟ ]تا عمری ابدی و ثروتی تمام نشدنی داشته باشی[
آیا به این نجوا که در کالبد قبلی به ما القا شده دقت کردین؟
نجوایی که باور کمبود را در ذهن ما از همان کالبد، نهادینه کرده است.
در آگاهی زیبای ذکر چیست از رب محمدحسین به نکتهای طلایی میرسیم :
در جهان سیستمی داریم به اسم سیستم انتروپی یا همون (بی نظمی) که در شیمی دبیرستان یا علوم راهنمایی حتما خوندین .در این قانون میگه جهان میل به بی نظمی داره .البته این بی نظمی نظم خودشو داره.
و این قانون در سیستم مغزی ما هم صادق و بخاطر همینه که ما اگر روی مغزمون کار نکنیم و باورامونو اصلاح نکنیم مغز ما رو به بی نظمی میره و میلش به اون سمته برای همین ما باید همش به یاد اوری و ذکر گفتن مشغول باشیم تا جهت بدیم به این سیستم و نزاریم مسیرش عوض بشه.مثل علف های هرز باغ که اگر نتراشیم و هرس نکنیم هی بلند میشه و جلوی رسیدن اب به درختان میوه رو میگیره و این قانون نشون میده درخت میوه هر جایی سبز نمیشه ولی علف هرز خودش خودرو درمیاد ولی درخت میوه رو ما خودمون توی باغ میکاریم و خودرو نیست.!!! و میل باغ به بی نظمی و رویش علف هرزه نه به رشد درخت میوه !
با تامل بخونید !!!
تمام ملائک سجده کردند الا ابلیس!
تمام کائنات مسخر ماست الا ذهن و ضمیر ناخودآگاهی که تا کنترل ذهن رو یاد نگیری مسخر تو نیست، افسارش دست تو نیست و اون تو رو کنترل میکنه، و وقتی افسار رو بدین دست ذهن، کل این کائنات که مسخر شماست ، حالا مسخر نجواها و باورهای مخرب و سمی شماست، کدوم تسخیر شدن رو میخوایید؟
با کنترل ذهن؟
یا بدون کنترل ذهن؟
اتفاقات زیبا و خواسته میخوایید؟
یا اتفاقات نازیبا و ناخواسته که نجواها براتون میخوان؟
خوب تامل کنید بچه ها!
در کالبد قبلی فرامینی رو خداوند در اختیارمون گذاشت و ما حق انتخاب داشتیم امااا بلد نبودیم کنترل کنیم و چون بلد نبودیم، میل کرد به سمت بینظمی و غیر طبیعی بودن.
نزدیک به شجره بینظمی و نازیبا شد…
پس دقیقاااا حالا وظیفهمون چیه در این کالبد؟ آموختن کنترل ذهن
آموختن اینکه چطور این بینظمی رو منظم کنیم و این نیرو رو در اختیار بگیریم… حالا کائنات مسخر و رام نیرویی هست که تحت کنترله… به سجده در میاد، کی؟ تا زمانی که شمااا برای بینظمی رام نشین بلکه برای رب العالمین رام بشید…
، شما با آموختن تقوا برای رب العالمین سجده میکنید، یعنی کنترل ذهنتون فقط برای ورود زیباییها و وجههای الهیه و همچنین در مقابل بینظمی که همون نجواهای شیطان باشه مقاوم هستین
حالا رب العالمین وجهه منظم و زیبای کائنات رو مسخر شما میکنه و شما آسان میشوید برای آسانیها
الحمدلله رب العالمین.
طبق مکانیزم رب العالمین که خودش رو نزدیک و اجابت کننده دعا معرفی میکنه،
پس ما کی دعامون اجابت میشه؟
وقتی که ما کنترل ذهنمون رو تو چنگ خودمون داریم و هر لحظه داریم برای بیشتر و قویتر شدن این نیرو سعی میکنیم در تمام لحظات زندگی.
رب العالمین میگه:
ما به همه، چه اونهایی که زیبایی ابدی میخوان و چه اونایی که یه زیبایی دروغین و زودگذر میخوان از عطای خودمون مدد میرسونیم…
خب ما چطور میتونیم یه زیبایی ابدی بخواییم؟ چطور میتونیم عطای پروردگار رو در جهت زیبایی ابدی به سمت خودمون جذب کنیم ؟ باز هم میرسیم به نیروی کنترل ذهن… زمانی که بتونیم در مقابل نجواهااا و فرکانسهای نامنظم مقاوم باشیم و بتونیم کنترل کنیم این نجواها رو…
اگه نتونیم کنترل کنیم ، یعنی نخواستیم کنترل کنیم، چون ما برای آموختن این نیرو مختاریم، یا میخواییم کنترلش کنیم یااااا در نزولیترین حالت خودمون رو بینیاز میدونیم از کسب کردن این نیرو…
تمام صفات نیکویی که ما میتونیم کسب کنیم و به اسماءالحسنی وجودمون دسترسی پیدا کنیم ، تماماااا روی نیروی تقواااا سوار میشه ، یعنی بیس و اساس تمام این صفات روی تقوا سوار میشه و بعد میتونه به صورت منظم و درست جاری بشه…
مااا همه چیز توی وجودمون داریم ،
(تمام نعمتها و زیباییها در ذات روح ما هک شده ، اسماءالحسنی تمام زیباییهاااا و تمام نعمتهاست که مااا تو خودمون داریمش) مااا هیچ نیازی به هیچ چیززز جز به یادآوردن این صفات و اسماءالحسنی نداریم، این صفات و اسماءالحسنی تمام راه شناخت ما از رب العالمینه، پس ما فقط نیاز داریم به رب العالمین،چطور این نیاز رو بشناسیم؟ فقط و فقط با کنترل ذهن مداوم و تکاملی و تسلیم نشدن مقابل بینظمی و نجواا ، دریچههای قفل شدهی ذهن رو به سمت روحمون باز میکنه و مااا بصورت تکاملی رب العالمین رو درک میکنیم، و فقط روی نیازمون رو به سمت بینیاز عالم میبریم…
فقط تقوااااا رو باید یاد بگیریم ، تقوا یا کنترل ذهن تمام ماموریت ماست بچههااا
در طی مراحل تکاملی آموختن تقواااا نتایج خودشون میان… ما باید ذهنمون رو از وابستگی به نتایج کنترل کنیم…
((خیلیهااا از انجام دادن کارها و دستورات زیبای قرآن، فقط پاداش بهشت و نعمتهای بهشت رو میخوااان؛ این یه وابستگی و ابراز نیاز به نتیجهست، وقتی هم به نتیجه وابسته باشی پس از لحظهی حال جا میمونی و خیلی راحت وارد کالبد یاس و غم میشی، باید این رو درک کنیم بهشت و آرامش نتیجه طبیعی کنترل ذهنهای دائمیست، بهشت فقط یه نتیجهست نه مقصد و هدف واقعی،
بهشت درون ماست،جهنم هم درون ماست
✓کلید ورود به بهشت و حرکت در مسیر لذتبخش بهشت کنترل ذهنه « تقواست »
✓کلید ورود به جهنم و غرق شدن دائمی در آن کنترل نکردن ذهن و بیتقوا بودنه…))
هدف مااا پیدا کردن دریچههای ورود و شناخت اسماءالحسنی وجودمون هست، همان صفات کمال و بینهایت زیبای رب العالمین که با کنترل ذهن به دست میاد…
تاکید و یادآوری این آگاهی زیباست: قطعا بهشت جایگاه متقین است
وجه تمایز من با شما چیه؟
وجه تمایز ما با سیدحسین عباس منش چیه؟
وجه تمایز ما با حضرت ابراهیم چیه؟
وجه تمایز ما با حضرت محمد چیه؟
آیا ما غیر از توانایی کنترل ذهن وجه تمایز دیگهای داریم؟؟؟!!!
ملاک برتری انسانها در قوانین رب العالمین چیه؟ فقط و فقط و فقط نیروی کنترل ذهنه، تقواااااست
نه هیچ چیز دیگهای…
پس تمام هدف و تلاش و تمرکز ماااا فقط و فقط باید کنترل ذهن باشه چراااا که تمام نتایج زیباااا در مسیر این کنترل ذهن قابل مشاهده و تجربهست…
الم ﴿١﴾ ذَلِکَ الْکِتَابُ لا رَیْبَ فِیهِ هُدًى لِلْمُتَّقِینَ ﴿٢﴾ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَیُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنْفِقُونَ ﴿٣﴾ وَالَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ وَبِالآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ ﴿٤﴾ أُولَئِکَ عَلَى هُدًى مِنْ رَبِّهِمْ وَأُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ
((متقین کسانی هستند که به غیب(جهان کوانتومی و دودویی و رب العالمینی که نسبت به کنترل ذهن و توجه ما خودش رو نشون میده) دائما ایمان میآورند و با کنترل ذهنهای دائمی، همواره صلات را برپا میدارند و با کنترل ذهن دائمی در مقابل نجواهای کمبود دائما انفاق میکنند…
کسانی هستند که دائما به قوانین و سنتهای بی تغییر و بی تبدیلی که هم برای تو و هم برای گذشتگان تو جاری بوده و هست ایمان میآورند، و یقین دارند مقصد آنها پوچی و بیهودگی نیست.
آنها همان کسانی هستند که با کنترل ذهنهای همیشگی ، هدایتهای الهی را مشاهده ، درک و عمل میکنند و گوهر وجودی خود راااا از دل کالبد غلیظ وجودشان آزاد میکنند و به سمت رب العالمین جاری میشوند))
**اولئک هم المفلحون**
حالاااا نباید تعهد بدیم برای اینکه با تقواااا تر بشیم؟
حالااا نبایدد تمرینی مثل صیاااام رو هر لحظه و همیشگی انجااام بدیم؟؟
آیا فقط یک ماه کافیه؟؟؟
صلات ، انفاق ، زکات ، صیام ، احسان، بر و نیکی رو انجام میدیم تاااا از بند این کالبد و وابستگی رها بشیم
کی میتونیم به جا بیاریم این فرامین رووو وقتی که کنترل ذهن رو بیاموزیم… تمام اینها مثل حلقه بهم وصلن ، صلات بیشتر نیازمند کنترل ذهنه بیشتره. صیام بیشتر و با کیفیت تر ، نیازمند کنترل ذهنه پیشرفتهتره، کنترل ذهن بیشتر، نیازمنده صلات و صیام بیشتره… اینهاااا از هم گسستنی نیستن…
روزه تشنگی و گشنگی بدون کنترل ذهن اصلااا معنی داره؟ صلات بدون کنترل ذهن چطور؟؟
انفاق بدون کنترل ذهن، مگه میشه انفاق؟
اینها وعتصموا بحبل الله هستن… اینا چنگ زدن به ریسمان الهیه که ما رو از شر این آفات و نجواهااا و بینظمیهای ذهن طغیانگر نجات میده…
خب دوستای عزیزم چطوره با توجه به این آگاهیها در مورد رسالت پیامبران صحبت کنیم …
دعاها و خواستههای ابراهیم خلیلالله رو به یاد دارین؟
زمانی که دعا کرد(درخواست کرد از رب العالمین) از ذریهام کسانی رو قرار بده که برپا کنندهی این آیین باشن، ابراهیم در مقام تسلیم محض و کامل و با بیدار شدن اسماءالحسنی وجودش از رب العالمین درخواست میکنه…درخواستی که به جهت منیت و ارضای نفس نیست بلکه یه درخواست و یه دعای توحیدیه برای پیشرفت کل عالم هستی ، برای زیباتر شدن جهااان
پس رب العالمین که کارش اجابت کردنه ، اجابت میکنه و میگه به ظالمین نمیرسه این عهد، چون این عهد و پیمااان بصورت طبیعی فقط برای کسانی هست که به درجااات بالایی از تقوااا رسیدن… خب وقتی رب العالمین خواسته ابراهیم رو اجابت کرد، یعنی از نسل ابراهیم هر کسی در هر دورهای اگررر به بالاترین درجه تقوااا و کنترل ذهن دست پیدا کنه، عهد و پیمان و آیین و روش ابراهیم که تسلیم محض رب العالمین بودنه بهش میرسه،،، چون دعایی بوده که از قبل اجابت شده(فاعلیت) و هر کس لیاقت (قابلیت) کسب کنه به این عهد میرسه، یعنی این آگاهی براش آشکار میشه و میشه ادامه دهندهی آیین حقگرایانهی ابراهیم…
خب برای مثال در مورد به رسالت رسیدن حضرت موسی؛
ابتدا دعای حضرت ابراهیم رو به یاد بیاریم :
– بقره:۱۲۸
رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَیْنِ لَکَ وَمِن ذُرِّیَّتِنَا أُمَّهً مُّسْلِمَهً لَّکَ وَأَرِنَا مَنَاسِکَنَا وَتُبْ عَلَیْنَا إِنَّکَ أَنتَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ
پروردگارا، ما دو تن را [یکسره] تسلیم خود بگردان و از نسل ما [نیز] اُمتی [هم فکر و] تسلیم به خودت پدید آر و [راه و روش] عباداتمان را به ما بنما و توبه ما را بپذیر، که همانا تو، تنها تویی بس توبهپذیر مهربان
دقت کنید!
میگه از نسل ما امتی تسلیم به خودت پدید آر …
تسلیم حق بودن، یعنی آزادی مطلق از هر قید و بندی، یعنی رهایی از هر وابستگی و ترس و ظلمی و هر عقیدهای، یعنی فقط و فقط تسلیم راستی و درستی و حق بودن در هر شرایطی
خب حالا حکومت ظالمانه فرعون رو به یاد بیارید؛
– قصص:۴
إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِی الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِیَعًا یَسْتَضْعِفُ طَائِفَهً مِّنْهُمْ یُذَبِّحُ أَبْنَاءَهُمْ وَیَسْتَحْیِی نِسَاءَهُمْ إِنَّهُ کَانَ مِنَ الْمُفْسِدِینَ
فرعون در سرزمین [مصر] چیرگی یافت و [برای جلوگیری از اتحاد و تشکل مردم] شهروندانش را پراکنده ساخت [با این شیوه که] گروهی از آنها [بنیاسرائیل] را به ضعف و زبونی میکشاند [تا این حدّ که] پسرانشان را سر میبرید و زنانشان را [برای کلفتی یا کامجویی] زنده نگه میداشت، او به راستی از تبهکاران بود.
– قصص:۵
وَنُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّهً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ
و ما [نیز] میخواستیم بر کسانی که در زمین [=شهر و دیار خود] به ضعف و زبونی کشیده شدهاند، نعمت رهائی و آزادی بخشیم و آنها را در مقام پیشوائی [=حاکمیت بر سرنوشت خویش] و میراث بری [=مالکیت بر سرزمین خود] قرار دهیم.
– قصص:۶
وَنُمَکِّنَ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَنُرِیَ فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا مِنْهُم مَّا کَانُوا یَحْذَرُونَ
و در آن سرزمین به آنان قدرت عمل بخشیم و به فرعون و هامان [=وزیرش] و سپاهیانشان همان چیزی [=همبستگی و قدرت یافتن بنیاسرائیل بر محور خدای یکتا] را که از آن بیم داشتند، به آنها بنمائیم.
فرعون و فرعونیان حکومتی تشکیل دادن که فقط سرکوب کردن حق و حقیقت و اصول الهی بود… یعنی مردمی که با اختیار به این ظلم تن داده بودند و برای نجات خودشون از این عذاب دائمی هیچ اتحادی نداشتن و اونها هم تسلیم حق نبودن (چقد این داستان آشناست!!!)
پس اصلا در نسل ابراهیم هنوز کسی تسلیم حق نشده در این دوره تا عهد بهش برسه…
ولی از جاییکه ابراهیم دعا کرده و رب العالمین هم اجابت کرده، پس اجابت این دعا یه ارادهست برای آینده و هرکسی که به اون قابلیت برسه فرمان کن فیکون صادر میشه… یعنی اجابت دعا
خب آیه در آیه ۷ رب العالمین میفرماید: ما به مادر موسی وحی کردیم چراااا هیچ اسمی از مادر موسی و یا پدر موسی نیست تو قرآن؟
چون اصل و اساس، ایمان به حق و تسلیم شدن برای حق بوده که باید در وجود حتی یک نفر شکل میگرفته؛ اون هم مادر موسی بوده! یعنی هر کسی میتونست مادر موسی باشه به شرط ایمان ، به شرط نترسیدن و غمگین نشدن… پس داره شرایط اجابت دعای ابراهیم فراهم میشه، یه نفر که داره توی اون ظلمات و تاریکیها شروع میکنه به کنترل ذهن، شروع میکنه به ایمان آوردن به یه قدرت فراتر از همه قدرتها، داره شروع میکنه تسلیم رب بشه…
– قصص:۷
وَأَوْحَیْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِیهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَیْهِ فَأَلْقِیهِ فِی الْیَمِّ وَلَا تَخَافِی وَلَا تَحْزَنِی إِنَّا رَادُّوهُ إِلَیْکِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِینَ
و [جریان از آنجا آغاز شد که] به مادر موسی وحی کردیم که او را شیر بده، پس هر گاه بر [جان] او ترسیدی، او را به رود [نیل] بیفکن و مترس و اندوه مخور که به تو بازش میگردانیم و از رسولانش قرار میدهیم.
حالا اینجاااا تست کنترل ذهنه
به شرط موفق شدن توی این آزمون تقوا،
فرزند این مادر میشه رسول
– قصص:۱۰
وَأَصْبَحَ فُؤَادُ أُمِّ مُوسَى فَارِغًا إِن کَادَتْ لَتُبْدِی بِهِ لَـوْلَا أَن رَّبَطْنَا عَلَى قَلْبِهَا لِتَکُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ
ـ دل مادر موسی [از بیقراری در رها ساختن کودک دلبندش به امواج رود نیل] تهی شده بود و اگر قلبش را [از نگرانی به آرامش] پیوند و استواری نداده بودیم تا از مؤمنین [به وعده نجات ما] گردد، نزدیک بود آن [راز] را فاش سازد.
اگر ذهنش رو کنترل نمیکرد و تسلیم ترسها و نجواهاا میشد راز رو فاش میکرد و موسی کشته میشد… رب العالمین دعای ابراهیم رو در مورد موسی اینطور اجابت کرد. هم اون دعااا طبق قوانین و مکانیزم رب اجابت میشه و هم شرایط حال حاضر اجابت دعااا ملاک هست… یعنی باید شرایط اجابت اون دعااا در دوره فرعونها فراهم میشد، یعنی عهد به کسی میرسه که تسلیم حق باشه بااا تقواااا و کنترل ذهن. موسی اگه کشته میشد ، دوباره کسی پیدا میشد تا تسلیم حق بشه و تقوا پیشه بشه و عهد بهش برسه…
– قصص:۱۲
وَحَرَّمْنَا عَلَیْهِ الْمَرَاضِعَ مِن قَبْلُ فَقَالَتْ هَلْ أَدُلُّکُمْ عَلَى أَهْلِ بَیْتٍ یَکْفُلُونَهُ لَکُمْ وَهُمْ لَهُ نَاصِحُونَ
و ما [شیر] همه دایهها را پیشاپیش بر او حرام کردیم [به طوری که به رغم گرسنگی و گریه شدید، سینه هیچ زنی را نمیپذیرفت و در شرایطی که همسر فرعون و بقیه با نگرانی و دلسوزی متحیر مانده بودند چه کنند، خواهر موسی خود را نزدیک کرده و] گفت: آیا میخواهید به خانوادهای راهنمائیتان کنم که او را برای شما نگهداری کنند و خیرخواهش باشند؟
– قصص:۱۳
فَرَدَدْنَاهُ إِلَى أُمِّهِ کَیْ تَقَرَّ عَیْنُهَا وَلَا تَحْزَنَ وَلِتَعْلَمَ أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَلَکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لَا یَعْلَمُونَ
به این ترتیب او را به [آغوش] مادرش باز گرداندیم تا چشمش روشن گردد و اندوه نخورد و بداند که وعده خدا مسلماً انجام شدنی است ولی بیشتر مردم نمیدانند.
وقتی قابلیت ایجاد بشه، رب العالمین شرایط رو جوری مهیا میکنه که دعای بنده صالحش ابراهیم اجابت بشه… و امتی تسلیم پدید بیان…
((در هر دورهای که حکومتها و مردم از حق فاصله بگیرن و تسلیم نجوا باشن و به کل از کنترل کردن ذهن، خودشون رو بینیااز بدونن ، باید منتظر عذابها و نازیباییهای بیشتر و بیشتر باشن…
تنهاااا راه نجات تقوا و کنترل ذهن از نجواهای شیطانه که ، حتی میتونه تو دل یک نفر بوجود بیاددد و بعد قد بکشه تا اونهایی که در قلب و روحشون حق رو طلب میکنند از خواب بیدار بشن و زمینه نجات و هدایت فراهم بشه…))
این شرایطی که برای به رسالت رسیدن حضرت موسی اجرا شد برای تمام پیامبران هست… یه فاعلیت که اراده خداوند بوده برای اجابت دعای بندهی کاملش که با درک کامل از اسماءالحسنی از ربالعالمین درخواست میکنه و در هر دورهای این دعاااا اجابت میشه ، چون فرمانی الهیست و فقط برای کسانی که قابلیت دارند اجرا میشه …
مثالی از این قابلیت و اینکه یه پیامبر اگر کنترل ذهنش رو از دست میداد این عهد از او گرفته میشد ، حضرت محمد هست:
– حاقه:۴۴
وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَیْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِیلِ
و اگر [محمّد] سخنانی به دروغ به ما نسبت داده بود،
– حاقه:۴۵
لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْیَمِینِ
مسلماً او را به چنگ قدرت [خویش] میگرفتیم،
– حاقه:۴۶
ثُمَّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِینَ
آنگاه شاهرگش را قطع میکردیم.
– حاقه:۴۷
فَمَا مِنکُم مِّنْ أَحَدٍ عَنْهُ حَاجِزِینَ
در اینصورت هیچ یک از شما قادر به دفاع از او نبودید.
– حاقه:۴۸
وَإِنَّهُ لَتَذْکِرَهٌ لِّلْمُتَّقِینَ
به راستی آن [=قرآن] مایه بیداری پرهیزکاران است.
این مکانیزم رب العالمین هست، سیستم و قوانین بی تبدیل و بی تغییری که همواره جاری هست و نه پیامبر برایش فرقی دارد نه من و نه تو…
این قوانین همواره جاری هست ، هموااااره
تنهااا راهی که بتونیم از این قوانین و سنتها برای به تعالی رسیدن خودمون استفاده کنیم کسب کردن توانایی کنترل ذهن هست
– قصص:۵۰
فَإِن لَّمْ یَسْتَجِیبُوا لَکَ فَاعْلَمْ أَنَّمَا یَتَّبِعُونَ أَهْوَاءَهُمْ وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَوَاهُ بِغَیْرِ هُدًى مِّنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِـمِینَ
اگر [این درخواست] تو را اجابت نکردند [که مسلماً نمیتوانند چنین کتابی بیاورند]، پس بدان که آنها فقط از هوای نفس خود پیروی میکنند و کیست گمراهتر از آنکه بی هیچ هدایتی از جانب خدا از هوای نفس خویش پیروی کند؟ مسلماً خدا مردم ستمگر را به مقصود نمیرساند.
تو این آیه رب العالمین چقد زیبا داره ارتباط هدایت و تقوا رو بیان میکنه
ابتدای سوره بقره رب العالمین عزیز میفرماید: این کتاب که شکی درش نیست مایه هدایت تقوا پیشهگان هست…
اینجا تو این آیه میگه : کسی که تقوا نکنه اصلا هدایت رو نمیبینه و فقط داره از هوای نفسش پیروی میکنه، داره فقط و فقط از نجواهاااش و بینظمی پیروی میکنه، چون تا ذهن رو کنترل نکنی،خاموش نکنی؛ هدایتی که همواره جاریه، بهش اجازه ورود نمیدی… خب وقتی راه ورود هدایت بستهست تو نمیفهمی کجا باید بری و گم میشی تو بیراهه و از صراط دور میشی ، اونقد دور میشی تا تو درهی گمراهی سقوط میکنی…
دوستان مهربان و توحیدی من با ادامه تجربیات ابراهیم خلیل الله همراه باشید…
بقره:۱۲۴
وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِمَ رَبُّهُ بِکَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِن ذُرِّیَّتِی قَالَ لَا یَنَالُ عَهْدِی الظَّالِـمِینَ
و [به یاد آر] آنگاه که ابراهیم را پروردگارش به کلماتی [تضادها و تاثیراتی که با موفقیت عبورکردن از هرکدام از آنها باعث میشد اسماءالحسنی وجودیش بیدار گردد ] گرفتار آزمون ساخت، و او آن [کلمات] را به تمام و کمال رساند [=از بوته آزمایش در همه آنها سربلند بیرون آمد و الگوی این ارزشها شد؛ آنگاه خداوند] گفت: من قرار دهنده تو برای پیشوایی مردم هستم. [ابراهیم] پرسید: و از فرزندانم نیز؟ [خداوند] گفت: عهد من به ظالمین نمیرسد.
ابراهیم با ظرفهای بینهایت باز شدهی وجودش به سمت پروردگار شتافت و در بالاترین مدار نوریست بر فراز نور دیگر قرار گرفت، بواسطهی نیروی تقوااا و کنترل ذهنی که در هر لحظه و هر ثانیه از زندگیش، جاری کرد و حنیف شد… که همانااا بهشت وعدهگاه متقین است…
چه آگاهیهای زیبایی رو پروردگارم برامون روشن میکنه، اون میگه و من مینویسم، با لذت و شوق براتون مینویسم تا از این مسیر بیشتر و بیشتر لذت ببرین و برای انجاام تمرینات و تعهدهاتون حتی یک لحظه هم درنگ نکنید ، فقط همین مسیر ، مسیرِ نجاات و سعادته ، فقط کنترل ذهنه که ما رو به اوج میرسونه… تقواااا تقواااا همه چیزه…
بچه هااا به آیات قرآن خیلی خیلی با نگاااه عظیم و ژرف نگاه کنید که چقدر عظیم، شگفت انگیز و شعفآوره!!
سوره حمد که ابتدای قرآن هست با نام و صفات عالی و ویژگیهای ذاتی این نیرو شروع میشه و خودش رو رب العالمین معرفی میکنه ، تنها نیروی اجابت کننده خواسته ها، ربی که در هر لحظه داره به فرکانس¬های ما جواب میده و جزاء و پاداش فرکانس¬های ما رو پاسخ میده، چون او سریع الحسابه ، مالک یوم الدینه
این نیرو خودش رو هدایتگر دائمی و همیشه جاری معرفی میکنه که هم به سمت انعمت علیهم و هم غیرالمغضوب علیهم و لاالضالین… هدایت می¬کنه بواسطه فرکانس¬های لحظه¬ای ما
بعد از این سوره
با رمز «الم»
که سکوت ذهن است ، که کنترل ذهنیست در مقابل نجوااااهاااای شیطان، که وقتیییی نجوا رو بتونی با سکوت ذهن کنترل کنی و راه ورود رو ببندی ، دریچهای از ظرف وجودت باز میشه(چاکرا) و هدایت الهی رو دریافت میکنی …
(مراقبه های حضرت محمد رو در غار حراء به یاد بیارین و این حالتی که همواره در طول زندگیشون در میان جامعه حفظ می¬کردند)
در میان باش و تنها باش توی جامعه زندگی کن ولی مثل جامعه فکر نکن!
(ذلک الکتاب لا ریب فیه هدی «للمتقین»)
آگاهمون میکنه: این کتاب که درش شکی نیست هدایتی ¬است برای « متقین »…
کتاب قرآن یه کتاب کوانتومیه سرشار از قوانین همیشه جاری و دائمی و بدون تغییر و تبدیل رب العالمین، پس یعنی قوانین و فرامینی که در این کتاب هست همیشه و در همه دورانها جاری بوده، چون یک قانونه برای همین میگه کتاب (کتاب یعنی چیزی که ثبت شده،قانون شده و همیشه جاریه)
ولی این قوانین و این فرامین الهی برای کی هدایتگره؟ برای کسی که تونسته از نیروی کنترل ذهنش استفاده کنه؛ یعنی ابراهیم زمانی که در میان نجواااها و فرکانسهای شرک، کفر، و نازیبایی¬های دوره خودش بود ابتداااا تونست با کنترل ذهن خودش رو مقداری از اون فرکانسها دور کنه و ذهنش رو از اون نجواهااا خاموش کنه(الم) سپس قوانین همیشه جاری و بدون تغییر پروردگار هدایتش کردن و تونست هدایت رب العالمین رو دریافت و درک کنه… پس دوباره و دوباره در طی مسیررر این نیرو رو بکار گرفت تا به حد اعلی و بالاترین مدار خودش رسید…
فرامین الهی و ذات روحش بیدار شد،اسماءالحسنی یا ظرفهای الهی وجودش جاری شد و درخواست¬های الهی ظرف¬های وجودش همچنان بعد از چند هزار سال در حال اجابت شدن هست
او شد پیشوای ما در این آیین زنده و به پا دارنده ……
او در مدار نور پروردگار قرار گرفت … بدون وابستگی به نتیجه خاصی و فقط با آرزوی لقاءالله و رضایت الله ، که این دیدگاه و این لذت بردن از مسیر هر نتیجه¬ی زیبایی رو بصورت طبیعی بوجود میاره …
حتی اجرای تمام دستورات و فرامین الهی که برای رشد و کمال تمام انسانها مورد نیازه و کتاب کوانتومی قرآن اونها رو بهمون یاد میده باید با نیروی کنترل ذهن انجام بشه… وقتی این نیرو میگه برای رشد خودت باید انفاق کنی ، کی میتونی انفاق کنی؟ وقتی که با کنترل ذهن بتونی نجواهای کمبود و نبود فراوانی رو خنثی کنی و با کنترل ذهن بتونی به فراوانی نعمتها و صاحب گنجینهی تمام نعمتها توجه و تمرکز کنی…
تمام دستورات و فرامین الهی از فیلتر کنترل ذهن باید عبور کنن…
برای همین رب العالمین دستور و تمرین الهی صیام رو بهمون یاد میده که چی بشیم؟ لعلکم تتقون، شاید که مجهز به نیروی کنترل ذهن بشیم ، جالبه که حتی اگه کنترل ذهن وتقوای اولیه نداشته باشی اصلا تعهد نمیدی که دوره و عدهی صیام رو بگذرونی… پس این صیام برای تقویت نیروی تقواست و عدههای لحظهای و ثانیهایست که همیشه و همیشه باید جاااری باشه ، هر ثانیه، هر دقیقه، هر ساعت تا انتهای عمرمون…
با گذروندن هر دورهی صیام نیروی تقوای شما تقویت میشه، و شما به مدار بالاتری صعود میکنید و دوباره صیااام بعدی شمااا پیشرفته تر از قبل خواهد بود برای تقویت بیشتر تقوای شمااا
نجواااها همیشگیست ، پس کنترل ذهن و صیام و تعهدها هم باید همیشگی و لحظه به لحظه انجاام بشه تااا ما مداوم و پیاپی تقوا پیشهتر بشیم.
چون تنهااا راه باز کردن ظرفهای وجودمون همین تقواهاست و تنهااا راه ورود ماااا به کالبد
بهشتیمون و قرار گرفتن در مدار نور رب العالمین مجهز شدن به نیروی تقواست… و هر چقد تقوای ما قدرتمندتر مداااار بهشتی ماااا رفیع تر و درک ما از شناخت رب العالمین وسیعتر
– نور:۳۵
اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکَاهٍ فِیهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِی زُجَاجَهٍ الزُّجَاجَهُ کَأَنَّهَا کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ یُوقَدُ مِن شَجَرَهٍ مُّبَارَکَهٍ زَیْتُونَهٍ لَّا شَرْقِیَّهٍ وَلَا غَرْبِیَّهٍ یَکَادُ زَیْتُهَا یُضِیءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُّورٌ عَلَى نُورٍ یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَن یَشَاءُ وَیَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ
خداوندددد بینهایته
نوریست بر فراز نور دیگر تا بینهایت
پس مااا با توجه به تقوامون در مداااار این نور قرار میگیریم
الله اکبررر
الله اکبررر
نمیدونم چقدر میتونید این گفتههای رب العالمین رو درک کنید دوستان همراهم…
ولی بکوشییید هر لحظه و هر لحظه و هر لحظه برای مجهز کردن و قدرتمند کردن نیروی تقواتون ((سعی)) کنییید … کنترل ذهن کنیید…
و آیا؟!!!!
آیا این دو فرکانس عظیم رو میشه بدون کنترل ذهن به حالت ارتعاش در آورد؟!
استعینو بالصبر و الصلات
خیر…
کی میتونی صبور باشی؟ کی میتونی از قانون تکامل استفاده کنی؟! زمااانی که در طی این مسیر هر لحظه بتونی نجواهای همیشگی کمبود و عدم لیاقت و هزاران نجوا و باورهای مخرب رو خنثی یا خاموش کنی…
کی میتونی صلاتت رو اقامه کنی؟ آیا در هر لحظه و در انجام هر کاری میتونی روی دلت رو به سمت رب العالمین ببری و تمرکزت رو ببری روی وجه مثبت و الهی هر اتفاق که از جنس نور هست، تا زمانی که نتونی کنترل ذهن کنی در مقابل نجوااااها که بدون درنگ دارن به ذهن ما تزریق میشن؟ تا زمانی که هر لحظه و هر لحظه، در حال کنترل ذهن هستی میتونی تمرکزت و توجهت فقط و فقط به زیبایی¬ها و تحسین کردنشون باشه (بالاترین و عالی ترین درجه صدق بالحسنی رسیدن به الحمدلله رب العالمین هست)
کی میتونی به غیب ایمان بیاری؟ وقتی نجواهای کمبود و محدود شدن همه چیز به دید فیزیکی¬مون رو و مرگی که میتونه پایان همه چیز باشه رو بتونی کنترل و خنثی و خاموش کنی و ایمان بیاری که چیزی عظیم تر از عالم فیزیک در جریانه و عالمی بینهایت همچون آخرت در انتظارمونه…
الذین یومنون بالغیب و یقیمون الصلات و مما رزقناهم ینفقون…
الحمدلله
خداونداااا دوستانم رو با نور هدایتت همراه کن…
بقره:۳۰
و [به یاد آر] آنگاه که پروردگارت به ملائک گفت: من قرار دهنده جانشینی در زمینم! گفتند: آیا کسی را در زمین [جانشین] قرار میدهی که [با سوء استفاده از آزادی و اختیار] فساد میکند و بیپروا خون میریزد؟ حال آنکه ما ستایشوار همواره تو را تسبیح و برای تو تقدیس میکنیم؟ [خداوند] فرمود: من چیزی را میدانم که شما نمیدانید…
بقره:۳۱
و [خداوند] همه اسماء را به آدم آموخت، سپس آنها را به ملائک عرضه داشت، پس [در این آزمون] گفت: اگر صادق هستید اسماء اینان را به من بگویید!
بقره:۳۲
– [ملائک] گفتند: [پروردگارا] تو منزّهی! ما جز آنچه خودت به ما آموختی دانشی نداریم، بیگمان فقط تویی دانای حکیم.
بقره:۳۳
– [خداوند] گفت: ای آدم، ملائک را از اسمائشان [=عملکرد و آثار وجودی آنها] آگاه کن، پس همین که [آدم ملائک را] به اسماء آنها آگاه کرد، [خدا] گفت: آیا نگفتم که من نهانِ آسمانها و زمین و [نیز] آنچه را آشکار یا پنهان میکنید میدانم؟
بقره:۳۴
و [به یاد آر] آنگاه که به ملائک گفتیم: برای آدم سجده آورید [=در خدمت رشد و کمال او باشید]، پس همگی سجده کردند، مگر ابلیس که سر باز زد و [بر آدم] برتری جست و از کافران [=منکران حقیقت] شد.
تمام عوامل و تمام ذراتی که آفریده شدن توسط رب العالمین ملائک هستن و تمامشون برای رشد و به کمال رسیدن ما به خدمت در اومدن ( سجده کردن)
((( قوانین جاذبه،قوانین مغناطیس، نیروهای هستهای، تمام عناصری که کشف شدن و ما داریم برای رشد و پیشرفتمون ازشون استفاده می¬کنیم ، تمام آسمانها و زمین که عوامل و مخلوقاتی هستن از رب العالمین ملائک هستن به تسخیر آدم در اومدن و در حال خدمت رسانی برای رشد و تعالی آدم…)))
آدم با اختیار و ظرف¬های وجودی¬ای عظیمی آفریده شد که نیرویی برای به کنترل درآوردنش نداشت پس ابلیس در همان جا جای گرفت، در ذهنی که قدرتی در کنترلش ندارد و سجده نکرد به خدمت در نیومد و تسخیر نشد و شروع کرد به نجوااا کردن و اقوا کردن
ابلیس نمادی مخالف با این قوانین در ذهن آدم جای گرفت و شروع به نجوا کرد و چون نیرویی به اسم تقواااا و کنترل ذهن در قدرت اختیار و انتخاب جاری نبودددد به شجره ظلم به خود نزدیک شددد و در کالبدی که در ظلماته فرود اومد، یعنی به این دنیااا (کالبدی تاریک و غلیظ که فقط با انوار الهی روشن میشه) ؛ حالا باید نیروی تقوااا رو در مقابل نجواهاااای همیشگی ابلیس و نمادهای ابلیس که در تمام جامعه و فرهنگها و آداب و رسومها رسوخ کرده به کار بگیره تا این¬بار به ریشه این شجره نازیبا که زقوم هست نزدیک¬تر نشه…
تا این¬باااار به قعر این شجره که جهنمه سقوط نکنه…
هر لحظه و هر لحظه ما در حال بمباران نجواها هستیم و هر لحظه که کنترل ذهن نکنیم در مسیر باطل قرار میگیریم ، پس باید همواره از فرکانس غفور و رحیم و تواب و رحیم که میان¬بری است بسوی رب العالمین درخواست کنیم و جاری بشیم در این فرکانس تا دوباره در مسیر تقوا پیشهگان قراربگیریم،،، اگر درخواست مغفرت نفرستیم و توبه نکنیم، نمی¬تونیم تعهد کنترل ذهن و تقوا بدیم و هی از مدار نور دورتر و دورتر میشیم و کم کم به ظلمات و تاریکی فرو می¬رویم و می¬شیم نمادِ :
فاما من بخل و استغنی و کذب بالحسنی…
دیگه اونقد تو ظلمات غرق میشیم که به استکبار کشیده میشیم و خودمون رو بی نیاز از کنترل ذهن میدونیم و وااای وااای که چه به زودی آسون میشیم برای سختیهاااا و سقوطی آسان به قعر ظلمات و فراموشی مطلق و جهنم…
یا پروردگاررر من، یا رب العالمین ممنونم بخاطر این همه عظمت و زیبایییییی و شگفتی-های قرآن…
❤️بخاطررر دستان قدرتمندی مثل استاد عباسمنش عزیزم، مثل محمدحسین عزیزم که این مسییییر رو چقدررر زیباااا نشون دادن سپاسگزارم یا رب العالمین،
چقدررر با شکوهه این مسیییر، چقدررر لذت بخشه این مسیررر ، چقدررر در کناااار این سیل عظیم تقوااا پیشگان بودن برام لذت بخشه، الحمدلله رب العالمین… خداونداا شکرت
چقدر این آگاهی ها رو با اشکایی که سرازیر شده نوشتن زیباست… الحمدلله رب العالمین
* واااای خدای من اینهااا چیه از کجااا داری میگی این آگاهیارو ، الحمدلله رب العالمین الحمدلله رب¬العالمین
√ یا رب العالمین، و اون کسایی که بعد از هبوطشون به این کالبد نتونستن نیروی تقوااا رو تو وجودشون بیدار کنن و قدرتمندش کنن یعنی نتونستن هیچ راه ورودی برای پیداکردن اسماءالحسنی و ظرفهای وجودیشون پیدا کنن،یعنی در برخورد با یه تضاااد نمیتونن کنترل ذهن کنن ، پس هدایت الهی رو نمی¬بینن، درکش نمی¬کنن، پس راهی برای ورود به ظرفهای وجودیشون پیدا نمی¬کنن، پس دریچههای نعمت هی و هی بسته میشه و وارد کالبدهای غم بیشتر و فاصله بیشتر با اسماءالحسنی وجودیشون میشن، دوباره به تضاد بر میخورن ، اصابت میکنن به هم، تا بلکه بیدار بشن از خواب و نیروی تقواشون رو بکار بگیرن و هدایت الهی رو دریافت کنن تا بتونن از تضاد عبور کنن و یکی از ظرفهای وجودیشون رو باز کنن، باز نمیتونن کنترل ذهن کنن، باز بیشتر فاصله میگیرن و باز بیشتر وارد فرکانس درد میشن و بیشتر به صفر کوانتومی نزدیک میشن ، این سیکل رو اونقد ادامه میدن تا بینهایت از اسماءالحسنی و ظرفهای ذات الهی¬شون فاصله می¬گیرن ، پس اون روحی که سرشاااار بوده از این فرامین الهی رو بصورت کاملاااا turn off به کالبد بعدی وارد میکنن بدون اینکه اون اسماء رو درک کرده باشن… پس کاملا طبیعی به کالبد صفر کوانتومی یا جهنم سقوط میکنن… سقوط کامل به جهنم، به اوج خاموشی به اوج فراموشی… پروردگارا پناه میاریم به خودت از اینکه جزء سقوط کنندگان باشیم… یا غفور یا رحیم…
الحمدلله رب العالمین
واااای پروردگارم چقد لذت بردم از این همه آگاهی که امشب بهم گفتی و چقد درهای زیبایی از آگاهی¬ها و زندگی توحیدی استاد عشقم-استاد نازنینم سیدحسین عباس¬منش و محمدحسین عشق، عزیز و نازنینم رو برام بیشتررر و بیشتر باز کرد،
وقتی استاد عباسمنش عزیزم گفت و همیشه میگه تقوا همه چیزه، توانایی کنترل ذهن همه چیزه… الان قشنگه قشنگ درکش میکنم…
به هر مرحله از تقوااا برسیم راه ورود به یکی از این اسماءالحسنی و این ظرف وجودی روحمون رو پیدا میکنیم و با این ظرف و این فرمان الهی رب العالمین رو خوندن ، یعنی کن فیکون ، یعنییییی اراده کن ، خلق میشود…
یعنیییی فراوانیی، یعنی صراط الذین انعمت علیهم
√ یعنییی رب العالمین… یعنی غرق در رب العالمین شدن…
الله اکبر
لا اله الا الله
الحمدلله رب العالمین
((خداوندااا یا رب العالمین عااااشقتم❤️))
((استااااد عباسمنش عزیزم واقعاااا باید فقط اینجور بگم ، عااااشقتم که قدرت درک ما رو نسبت به قوانین بی تغیییر جهان هستی و رب العالمین اینقدررر زیاد کردی❤️))
((محمدحسین عزیزم ، خیلییی عاااشقتم که چه درکی دادی بهمون از آیات کوانتومی رب العالمینِ عشق…❤️))
((دوستتون دارم بچههااا خیلیی زیاااد، در کنار شما بودن خیلی خیلی باعث افتخاره و لذت بخشه❤️))
خیلی دوست دارم نظرتون رو بدونم استاااد عزیزم، محمد جان نازنینم و بچههای درجه یک و عشقِ سایت…
خداوندااا شکرت
خیلی خوشحالم خیلی احساس شعف و لذت دارم، الحمدلله رب العالمین…
خداوندااااا شکرت
دوستتون دارم…❤️❤️❤️
خداونداااا به خودت بر میگردیم…
که تو بسیار غفوری
که بسیار توبه پذیری
که بسیار رحمت گستری
که تماما زیبایی هستی
که فقط نور هدایتی
…
او همهش هدایت است
او همهش اجابت است…
از او هدایت به نوررر را درخواست کنید
از او اجابت با تقوا تر شدنمون رو درخواست کنید …
یا پروردگار، یا رب العالمین دوستانم و هم فکران و همفرکانسی¬های مهربانم رو همراه کن با این پیامهای نورانیت…
یا رب العالمین…
یا حق
اعتبار آگاهی : «« از آن اوست »»
****
نویسنده:مصطفی پوراذر
باسلام براقای مصطفی، بسیار بسیار آگاهی ناب ودرجه یک بود چقدر عالیییی، واقعا لذت بردم، اتفاقا من در مسیر زندگیم به مشگلی برخوردم، یعنی یه گرفتاری برام پیش اومده که خیلی ما رو بهم ریخت خیلی از خدا گلایه ها کردم خیلی زجه کشیدم وناله کردم، هم از خدا شاکی بودم هم دعا میکردم، منتها در این مدت نه تنها مسگلن حل نشد، بلکه بهش اضافه همشد، منتها وقتی کمی آرام گرفتم کم کم رو به بهبودی گذاشت، ومن هرچه بخدا نزدیکتر میشدم، مشکلات، نابسامانی ها بهتر میشد، من واقعا درک کردم هدف از این تضاد برگشت من به مسیر الهی بود که داشتم نا اگاهانه ازش دور میشدم وخود هیچ نمی فهمیدم، وبا امیدواری هرچه تمام، وبا آگاهی های که از این پست هاتون میگیرم بی نهایت مطمئن تر به راهم ادامه میدم، وباور دارم قدرتی جز اونیی ومن خیلی شرک داشتم که دست نیاز بهاین واون دراز میکردم وچه خواهش وتمناهای که نمیکردم، ومیگفتم باید یه پارتی یه گردن کلفتی باید پیدا کنم که بتونه حق بودن مارو ثابت کنه منتها هیچ کس نتونس برام کاری کنه، واقعا دیدم خدا هر دفعه بهم گوشزد میکرد که هیچ کس نمیتونه جز خودم،،،، الله اکبر واقعا خدا همه قدرت هردوعالمه
بی نهایت از آگاهیهای شما سپاسگزارم که با هردفعه خوندنشون گویا این درکمون داره آبیاری میشه و جونی دوباره میگیرن ورشد میکنن.
اجرتون با خدا
2
سلام قولا من رب الرحیم
باز هم بی نهایت بی نهایت خدا را شکر به خاطر این آگاهی ها ناب وشیرین ودست اول که روزی من و دوستان خوبم شده
تشکر بینهایت از رب زیبای استادان خوبم عباس منش، محمد حسین و مصطفی که هر کدام به نحوی این سفره پر برکت زیبا نورانی قرآنی علمی کاربردی وهدایتی را برای ما آماده کردند
و راه رابرای ذهن نجوا گر ودربوداغون وادعادار وتوجیح کن و بازیگر وتمرین نکن من بستند
اقا مصطفی عزیز خیلی ممنونم از شما و رب زیبای وجودت
از وقت و انرژی و عشق که می گزاری و این مقالات زیبا و علمی و کاربردی از قران برای ما قرار میدهی
هذا من فضل ربی
از راه دور میبوسمت🙋♂️
9
بسم الله النور
سلام به همه دوستان عزیزم، امیدوارم که حالتون عالی باشه…
از شما و رب زیبای وجود تمام شما عزیزان سپاسگزارم بخاطر تحسین های زیباتون…
امیدوارم که برای همه مون مفید واقع بشه این آگاهی ها و ازش در مسیر زندگی مون به خوبی استفاده کنیم.
موفق و پیروز و سربلند باشید …
در پناه ربّ العالمین باشید …
8
الحمدلله الرب العالمین
سپاس خداوندی ک همه چی اووست…
سلام ب دوستان گلم و همچنین استاد عزیزم و آقا مصطفی مهربان⚘⚘❤
بسسسیار عالی نوشتید احسنت ب این درک زیبایی از رب العالمین بسیار خوب با رب درونتون وصل شدین الحمدلله خیلی خوشحالم از این حجم آگاهی و پیشرفتتون امیدوارم همواره بدرخشید و شاهد پیشرفت روز افزونتون باشیم در پناه الله مهربان شاد سالم و ثروتمند و سعدتمند باشید
9